ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
مـــــــــاه من .......
من برای ماه خود امشب دل و جان میدهم
هر چه میخواهد بخواهد هر نفس آن میدهم
زاهدا بیهوده رنج ما مده ما عاقلیم
بهر دیدار جمالش دین و ایمان میدهم
کفر بر من از چه میبندی مگر می خورده ای
من که شیخ و محتسب را درس قرآن میدهم
آسمان هرگز ننالم روز و شب سوختی مرا
دل کجا بندم به عالم مفت و ارزان میدهم
از سر شوریده ای ما عشق او بیرون نشد
هر چه دارم هر چه است آری به جانان میدهم
هـوای دوســــت .....
میدانم از برای تو مردن گناه نیست
عاشق شدن به چشم سیاهت خطا نیست
از بوسه های نیمه شبت زنده ام هنوز
غیر از شراب کام تو ما را شفا نیست
در آشیان گرم دلم جا نموده ای
بیزارم از کسی که بگوید خدا نیست
اندام مرمرین ترا لمس میکنم
پاکیزه تر ز صبح نگاهت نگاه نیست
اینجا چقدر بیتو مرا رنج میدهند
دانسته اند که غیر تو ما را دوا نیست
در بر بگیر مرا که جانم به لب رسید
دیگر نفس نمیکشم اینجا هوا نیست