عــطر وفــا
رسم ما نیست که دل را بدهیم جان ندهیم
کعبه را هدیه کنیم حــــرمت ایمان ندهیم
عشق مهمان تن و روح و نفسهای من است
این گناه است کــــــه پیمانه به مهمان ندهیم
حاجتی نیست قسم یـــــــاد کنم پیش خدا
دل به هر بی سر و بی پا به قرآن ندهیم
آمدی خانه ای دل خوب بمان مال تو است
ما به جز عطر گل و لاله و ریحان ندهیم
فصل تنهایی ما را تو خریدی بردی
تار زلفت بــه بهار باد بهاران ندهیم
بوسه ای شعر سراپای ترا لمس کند
ما برای دگری دفتر و دیوان ندهیم
مصرع اول شعــــر زیر لبت تکرار کن
رسم ما نیست که دل را بدهیم جان ندهیم