نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

دلنوشته هــــــــــــای یک شاعر
نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

دلنوشته هــــــــــــای یک شاعر

داروی دل ......


با من بمان که خانه ی دل آشنای تست
این باغ پر شقایق و گل از برای تست
یاد تو میکنم که تو هستی کنار من
در لحظه های خلوت شبها صدای تست
مست دو چشم ناز تو هستم در این غروب
زیبای من بیا که دل و دیده جای تست
در سطر سطر هر غزلم قصه ی وفاست
در عطر واژه واژه ی شعرم هوای تست
دانی چرا که درب دلم باز کرده ام
داروی زخم سینه ی من از دوای تست
میخواهمت بیا و بمان در کنار من
آهنگ لحظه های خوشم از نوای تست

سجاده ی عشق ....



تو هستی در کنار دل هوای دیگری دارم
گل زیبا بهار من صفای دیگری دارم
برای ماندنت هر شب نگاهم آسمانی بود
سر سجاده ی عشقم دعای دیگری دارم
مرا با خود ببر ای دوست به بام آسمان مهر
در آغوش خدای عشق بهای دیگری دارم
کسی روزی برایم گفت مگر از عشق میدانی
جوابش میدهم امروز خدای دیگری دارم
نفس در کنج دل باقیست ترا دارم چه غم دارم
دل پاکم مکان توست  دوای دیگری دارم

حرمت عشق ......


قصه ی دل به آشنـا نکنید
یاد اشکم به ناخدا نکنید
تب عشقی گرفته جان و تنم
داروی دردم الـتجا نکنید
مست چشم سیاه یـــــار شدم
نازنینان به من نگاه نکنید
شب خاموشی دل است امشب
با رقیبم مرا رها نکنید
راز عشاق بـــا وفا اینست
دوستان را ز هم جدا نکنید
من که شب تا سحر خدا گفتم
سر خـــاکم خدا خدا نکنید
تا نفس داشتم دعــا کردم
صوفی و شیخ را صدا نکنید
خون سرخی که میچکد از چشم
دست و پای رقیب حنا نکنید
اشک و زاری و ماتم و افغان
آسمان کرده است شمـا نکنید
بنویسید به سنگ تربت ما
حرمت عشق زیر پـا نکنید