نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

دلنوشته هــــــــــــای یک شاعر
نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن

دلنوشته هــــــــــــای یک شاعر

بهار دل .....

بهـــــــار دل  .....

عمری نداشت باغ دلم نو بهار دل
ای کاش عاشقانه بمانی کنار دل

پرسیدی عاشقم ز تو پنهان نمیکنم
آخر نبود  دست خودم..... است کار دل

شعری بخوان عزیز دلم مست کن مرا
پاکیزه کن ز شیشه ای غمها غبار دل

زیباست سجده کردن تو صد هزار سال
زیباتر است  که میکشی از سینه خار دل

با فصل غنچه ها دل ما شاد میشود
یک شاخه دل تو لطف بکن از دیار دل

ترسی نداشته باش اگر دور مانده ایم
هستی همیشه در دل من در جوار دل

باور نمی کنی

بــــــاور کــــــن  .....

این جا هوای تست تو باور نمیکنی
هردم دعای تست تو باور نمیکنی

دانم که از کنار تو معراج میروم
امید خدای تست تو باور نمیکنی

افسانه ای وفای ترا من شنیده ام
دلها گدای تست تو باور نمیکنی

کی باز بود درب دلم از برای کس
در سینه جای تست تو باور نمیکنی

مردم اگر تو لطف کنی زنده میشوم
دردم دوای تست تو باور نمیکنی

از کس نوای عشق به گوشم نمیرسد
هر شب صدای تست تو باور نمیکنی

جواب

جـــــــواب   .....

تو میدانی که دلدارت کدام است
تو میفهمی که غمخوارت کدام است

به تو گفتم ز سوز سینه ای خویش
نپرس دیگر که بیمارت کدام است

دوای    دل دوای عشق تو هستی
نگو مجنون به دیدارت کدام است

ترا چون  غنچه ای در دل نشاندم
خدا یا نازنین خارت کدام است

بهای چشم مست تو غزلهاست
نپرس از من که گفتارت کدام است

تو ماه من شدی از خلق چه پنهان
نگو آخر شب تارت کدام است