هــــــدیه ..........
دل برای عاشقیست جانانه کن با خود ببر
دست و پایش را ببند زولانه کن با خود ببر
سوخت عمری بیکس و تنهای تنها در قفس
همدمش باش بوسه کن مستانه کن با خود ببر
از مقام عشق میدانم من آنجا بوده ام
آتشی در دل بزن پروانه کن با خود ببر
در جوانی جز کلام نام و ننگ نشنیده ایم
هر طرف فریاد زن آوازه کن افسانه کن با خود ببر
سالهای بیتو بودن طاقت ِ بر من نماند
خانه ای صبر مرا از بن بکن ویرانه کن با خود ببر
درد هجرانت تو میدانی مرا مجنون کرد
لیلی زیبای من دستم بگیر دیوانه کن با خود ببر