عشق آسمـــــــــــانی .......
دلم غمگین و تنها است برایم مهربانی کن
ترا از جان و دل خواهم کنارم زندگانی کن
فلک غمگین و دل غمگین هوای شعر من غمگین
برای لحظه ای امشب برایم شادمانی کن
شکستند درب میخانه نمی آید صدای تار
کنار بسترم بنشین برایم نغمه خوانی کن
مرا در بند خود کردی به آن چشمان شهلایت
بیا عشق و وفایت را برایم جاودانی کن
من از عشق زمینی بارها گفتم که میترسم
تو گفتی عاشقم هستی همین را آسمانی کن